دلنوشته

حرف دل است و بیتابی . حرف دلتنگی و نبودن

 سلام میکنم به همه ی شما عزیزان

این وبلاگ وبلاگی هست که دلنوشته های خودم رو میزارم و اگر میخواید از مطلب ها کپی بگیرید لطفا با ذکر منبع و نام نویسنده یعنی من باشه ممنون

نفس گنجی

نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1398برچسب:,ساعت 1:46 توسط نفس گنجی| |

 میدونم تو هیچ کس به جز او را دوست نداری

میدونم تو عاشقش هستی اما گناه دل من چیست ؟

به همان مولایت قسم که دوست دارم

وقتی در دلنوشته هایت

از ده سال و اندی سال حرف میزنی

پشتم میلرزد

وقتی تو در برای عشقت حرف میزنی و دلنوشته مینوسی

من دیگر اینجا کیستم ؟

یک موجود اضافه که فقط دست و پا گیر است

نمیدانم دیگر باید چه کنم

دوستانم میگویند تو دیوانه هستی

من هم درپاسخ انها میگویم درست است

من دیوانه ی او هستم

عاشق او هستم

دوری تو

نبودن تو

گریه ها برای تو

دوست دارم برای همیشه ...

نوشته شده در سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,ساعت 10:43 توسط نفس گنجی| |

 به همان خدا قسم خستم

خسته از تو از همه 

تو چرا اینجوری هستی ؟

چرا اینقدر خودت را دست بالا میگیری ؟

فکر میکنی کیستی ؟

باور کن روزی که رو در روی تو قرار بگیرم

وقتی چشم توی چشم هم بشویم همه ی این حرف ها

را به تو میگویم همه ی همه ی همه را

اقای من

نوشته شده در سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,ساعت 10:37 توسط نفس گنجی| |

 چرا ؟ چرا من ؟

مگر تو کیستی که این گونه با دل من میکنی ؟

در این شب ها شب هایی که مولایم علی ضربت خورد در این شب ها 

وقتی دعای جوشن کبیر میخوانم و قران بر سر میگیرم و اشک میریزم

فقط خواسته ام ا او رسیدن به تو است

یا امیر الموئمنین خودت حاجت روایم کن

امین یا رب العالمین

نوشته شده در دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:26 توسط نفس گنجی| |

 تو بانو بانو میکنی و منباید اقا اقا کنم حتما

چه میشد کرد تو عاشقی و من هم مثل تو 

اما عشقمان یک طرفه است

عشق من به تو عشق تو به بانو

بیا همدیگر را دوست بداریم اقای من

بیا ضرر نمیکنی

بیا ببین که برای تو چه می کنم

تو می گویی مرد ویرون شود خیلی حرف است

ولی من میگویم زن ویرون شود خیلی سخت است

پس بیا دل به دریا بزنیم و عاشق همدیگر باشیم 

اقای من ....

نوشته شده در دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:15 توسط نفس گنجی| |

 اینجوری هایی که میگوید نیست

این دنیا بزرگتر از ان است که فکرش را میکنیم

چون اگر کوچک بود حتما یک بار اورا از نزدیک میدیدم

شاید مسخره بیاید ولی حقیقت دارد

دنیا جوری هایی هم که میگویید نیست ...

نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:14 توسط نفس گنجی| |

 امیدم به روز های اینده ست

در امید روزی که حتی ، حتی یک نگاه به تو بیندازم

همین بس است

از همه ی دنیا بیزارم چرا که هیچ کس و هیچ زمان و هیچ روزی

نمی خواهد به تو برسم و با تو باشم

حتی خدا هم دوست ندارد من با تو باشم ...

ولی این را بدان که بالاخره من بین این ادم ها ، بین این زمان ها و روز ها و با اجازه از خدا

راهی را پیدا میکنم که انتهای ان تو باشی مطمئن باش ....

نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:,ساعت 10:36 توسط نفس گنجی| |

 دیگر نمی شود

دیگر نمی شود زندگی کرد با این همه خستگی 

حتی نزدیک ترین ادم ها به خود با تو سر جنگ دارند

دیگر نمی خواهم زنده باشم هر روزم مثل دیروز

دیگر این زندگی را نمی خواهم ارزانی خودت دنیا

فقط مرگ فقط مرگ ....

نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:,ساعت 9:42 توسط نفس گنجی| |

Design By : Night Melody