دلنوشته

حرف دل است و بیتابی . حرف دلتنگی و نبودن

 میدونم تو هیچ کس به جز او را دوست نداری

میدونم تو عاشقش هستی اما گناه دل من چیست ؟

به همان مولایت قسم که دوست دارم

وقتی در دلنوشته هایت

از ده سال و اندی سال حرف میزنی

پشتم میلرزد

وقتی تو در برای عشقت حرف میزنی و دلنوشته مینوسی

من دیگر اینجا کیستم ؟

یک موجود اضافه که فقط دست و پا گیر است

نمیدانم دیگر باید چه کنم

دوستانم میگویند تو دیوانه هستی

من هم درپاسخ انها میگویم درست است

من دیوانه ی او هستم

عاشق او هستم

دوری تو

نبودن تو

گریه ها برای تو

دوست دارم برای همیشه ...

نوشته شده در سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,ساعت 10:43 توسط نفس گنجی| |

 به همان خدا قسم خستم

خسته از تو از همه 

تو چرا اینجوری هستی ؟

چرا اینقدر خودت را دست بالا میگیری ؟

فکر میکنی کیستی ؟

باور کن روزی که رو در روی تو قرار بگیرم

وقتی چشم توی چشم هم بشویم همه ی این حرف ها

را به تو میگویم همه ی همه ی همه را

اقای من

نوشته شده در سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,ساعت 10:37 توسط نفس گنجی| |

Design By : Night Melody